* مجتبی بهنام تقدسی
جامعه مهندسین یکی از ارکان اصلی علمی و اجرایی کشور است که در دوران مختلف، وجاهت و ضرورت نقش خود در رشد و تکامل جامعه را نشان داده است. اختصاص یک روز از تقویم آن هم با نام و یاد خواجه نصیر الدین طوسی که سهم به سزایی در علوم مختلف در زمان خود داشته، کمترین کاری است که میتوان برای گرامیداشت مهندسین و فعالان این عرصه انجام داد.
درواقع مهندسی، پلی بین علوم آکادمیک و اجرایی است تا آنچه در علم مطرح میشود به مرحله اجرا درآید اما علیرغم همه تلاشها برای ایجاد پژوهشهای کاربردی و برقراری ارتباط با صنعت، واقعیت این است که صنعت و دانشگاه در قهری مدنی به سر میبرند. قهر مدنی یعنی هر دو حوزه دانشگاه و صنعت در کنار یکدیگر قرار دارند اما هیچکدام فعالیت دیگری را قبول نداشته و نمیتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند.
متاسفانه در دانشگاههای کشور ما، پژوهش برای پژوهش و بدون توجه به کارایی آن صورت میگیرد که این روند نادرست بوده و در هیچ کشوری به این صورت انجام نمیشود.
اصلیترین هدف یک پژوهش، تبدیل علم به ثروت و هدف دانشگاه، تولید علم منتهی به یک محصول عملی است. این محصول عملی باید تجاریسازی شود، کارآفرینی کند و برای جامعه و کشور تولید ثروت کند اما این امر در کشور ما مغفول مانده است. در بین حلقههای پژوهش، خلاقیت و نوآوری، کارآفرینی، تجاریسازی و تولید انبوه محصول، تنها حلقه اول یعنی پژوهش در دانشگاههای ما وجود دارد؛ پژوهش صرف برای پژوهش و این موضوع چالش اصلی ماست یعنی نه تنها پژوهشهای دانشگاه منتهی به تولید ثروت برای کشور نیست بلکه دانشگاه و صنعت یعنی جایی که در آن علم به ثروت تبدیل میشود، با یکدیگر در قهر مدنی هستند.
علت این اتفاق این است که در دانشگاه، بیش از ۹۰ درصد اساتید مطالبی را تدریس میکنند که خود تنها در دوران تحصیل مطالعه کردهاند و هیچ درکی از اجرای آن و مباحث اجرایی ندارند. چگونه چنین اساتیدی میتوانند دانشجوی خلاق و کارآفرین تربیت کنند؟
مادامی که نظام جذب و ارتقای اساتید دانشگاه تنها مبتنی بر پژوهش و بدون توجه به دستاوردها و موفقیتهای اجرایی باشد، این وضعیت تغییر نمیکند. البته که اساتید باید پژوهشهای آکادمیک داشته باشند اما این تنها کافی نیست و تنها، پله اول برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین یا همان نسل چهارم دانشگاه است.
ما فرسنگها با دانشگاه کارآفرین فاصله داریم و متاسفانه دغدغهای هم برای جبران این فاصله وجود ندارد؛ اخیرا به مواردی در حوزه ثبت اختراع و مشاوره شرکتهای صنعتی هم توجه میشود اما ناکافی و کمرنگ است. مادامی که اساتید دانشگاه ارتباط زنده و واقعی با صنعت برقرار نکنند نمیتوانند دانشجویان خلاق تربیت کنند و این موضوع مهمترین چالش نظام آموزشی کشور است.
در شرایط فعلی، وقتی دانشجویان فارغالتحصیل میشوند، حجمی از اطلاعات آکادمیک دارند که در دنیای بیرون از دانشگاه کاربردی ندارد و عملا یک دانشگاه دیگر را باید در بیرون از دانشگاه بگذراند. به نظر میرسد آنچه که در این مرحله ضروری است برقراری ارتباطی موثر و کارآمد بین صنعت و دانشگاه است تا دانشجویان علم را در فضای عملی بیاموزند.